Fellow.Travelers.S01E07.720p.WEB.x265-MiNX Metrics {time:ms;} Spec {MSFT:1.0;} <-- Open play menu, choose Captions and Subtiles, On if available --> <-- Open tools menu, Security, Show local captions when present -->

:آنچه در "همسفران" گذشت

 

FBIحالا دیگه پای
در میونه

 

باید از بالتیمور بزنه بیرون

 

از دیدنت خوشحالم اسکیپی

 

در گذشته، به دو حقیقت پایبند بودم

 

علاقه ام به تو و
علاقه ام به خدا

 

یکیش واقعی بود

 

و یکیش هوس

 

من هم همین احساس رو نسبت به خانواده ام دارم

 

الان دیگه اون‌ها واقعیت زندگی من هستن

 

!بسه دیگه-

 

جکسون، پدرت دوستت داره و سعی می‌کنه به بهترین
نحوی که بلده، علاقه اش رو بهت ابراز کنه

 

اون دروغ میگه

 

مامانم هم همینطور

 

همه‌ی ما بعضی وقت‌ها دروغ می‌گیم

 

تا حالا کسی رو دوست داشتی، پسرم؟

 

بله-
اون دختر اسمی چیزی هم داره-

 

دارم می‌رم سان‌فرانسیسکو

 

می‌دونم کی هستی

 

چند سال پیش، واسه شوهرم یه نامه نوشته بودی

 

نامه رو سوزوندم
اون هیچ‌وقت ندیدش

 

من نمی‌دونم هاوک چی بهتون گفته

 

ولی من می‌خوام خودم رو تسلیم کنم

 

فکر می‌کنم یه چیزی توی وجودم درست نیست

 

نه

 

نه

 

تقدیم به تمام کسانی که در جبر تاریخی و
جغرافیایی زندگی کرده و پنهانی عشق ورزیدند

 

FELLOW TRAVELERS
SEASON 01 , EPISODE 07

مترجم : Esperanza
Telegram : @esperanzador

 

♫ Boys keep swinging, David Bowie ♫

 

اهالی فیلادلفیا خواهان حقوق
اجتماعی همجنسگراها هستن

 

خواهان ارزش و احترام انسانی
برای همجنسگراهای کاتولیک هستیم

 

"هم شهردار "موسکونی" و هم نماینده "هاروی میلک
(برای درک بهتر قسمت هفتم سریال پیشنهاد می‌کنم فیلم میلک ساخته سال2008 رو ببینید)
دایان فاینستاین، عضو هیئت نمایندگان

 

به ضرب گلوله کشته شدند
(به تاریخ 27نوامبر1978)

 

!وای خدای من

 

...مض

 

!ساکت-
!ساکت، ساکت-

 

نماینده "دن وایت" مضنون به قتله

 

اون مربوط به شش ماه گذشته بود

 

امروز، اعضای هیئت منصفه در دادگاه محاکمه

 

نماینده‌ی سابق، دن وایت

 

وارد سومین روز شور و بررسی خود می‌شود

 

تا تصمیم گرفته شود که دفاعیه ی
بی ارزش و سطحی وایت

 

مبنی بر اینکه در زمان تیراندازی

 

دن وایت از افسردگیِ رو به تشدید

 

ناشی از مصرف نوشیدنی ها و تنقلات قندی

 

مانند کیک تویینکی رنج
می‌بُرد، را قبول کند یا خیر

 

وایت، نماینده سابق
"مرکز بهداشت "کاسترو میشن
(این مرکز در سال 1965 برای خدمت رسانی به جامعه‌ی همجنسگرایان و کوییر تاسیس شد)

 

شهر سان‌فرانسیسکو

 

پلیس و آتش‌نشان سابق

 

حمایت بسیاری از همکاران خود را دارد

 

میشه من بزنم کسی رو بُکُشم

 

اونم فقط به دلیل مصرف زیاد قند؟

 

!تیم

 

تو که برای رفتن مصمم نیستی؟

 

یه دیدار به والدینم مدیونم

 

"با کِشتی می‌تونم برم جزیره ی "فایر
(جزیره ای نزدیک نیویورک که به بهشت همجنسگرایان معروفه)

 

اگه وایت قسر در بره، شهر پُر از ازدحام میشه

 

تیموتی، من اینجا بهت احتیاج دارم

 

نه اینکه بری دنبال عشق قدیمی گمشده ات
یا هر چیزی که اسمش رو می‌ذاری

 

اون یه مصیبت دردناکی رو پشت سر گذاشته

 

والا مصیبت تویی که هنوز چسبیدی بهش

 

همونطور که تو چسبیدی به مارکوس؟

 

حداقلش اینه که من و مارکوس
توی یه تخت می‌خوابیم

 

بیشتر اوقات

 

اسکیپی، به کمکت احتیاج دارم
از طرف هاوک

 

من سر هر دو بار بارداریم حالم
بد بود و حالت تهوع داشتم

 

من خوبم

 

تو دیگه خیلی نگرانی

 

ترجیح می‌دی یه والد بی‌خیال داشته باشی؟

 

جفت والدینم اهمیت می‌دن

 

ولی یکیشون اینجاست و یکی دیگه شون نیست

 

همه اش رو بخور
کلسیم واست مفیده

 

حتما "مارک" ئه

 

الو

 

یکی به اسم تیم لافلین ئه

 

بهش بگو هاوک اینجا نیست

 

سراغ تو رو می‌گیره

 

بله

 

دیر شده ولی بابت غمت بهت تسلیت می‌گم

 

یه کارت تسلیت فرستادم-
گرفتیمش، مرسی-

 

و ممنون که تماس گرفتی

 

هاوک باهام در ارتباطه

 

نصفه شب وقتی

 

داشت مشروب می‌خورد و مست بود، تماس گرفت

 

پشت خطی؟

 

دو ماه پیش با هاوک اتمام حجت کردم

 

یه فکری به حال مشروب خوردنش بکنه یا اینکه
به فکر یه جای دیگه واسه زندگی باشه

 

اون گذاشت رفت

 

اصلا نمی‌دونم کجا هست

 

یه جایی توی نیویورکه

 

آقای لافلین-
بهم بگو تیم-

 

آقای لافلین، من نمی‌تونم نگران هاوک باشم

 

من یه دختر باردار

 

و به زودی یه نوه برای مراقبت دارم

 

...به زور می‌تونم

 

فکر می‌کنم توی مخمصه گیر افتاده

 

می‌خوام ببینمش

 

داری ازم اجازه می‌گیری؟

 

شاید

 

اون توی مخمصه افتاده

 

♫ Relight my fire, Dan Hartman ♫

 

کی نوشیدنی درست می‌کنه؟
دهکده ی فایر آیلند پاینز

 

یکی اینجاست
صدای آهنگ رو کم کن

 

هاوک، مهمون داری

 

متاسفم

 

به هر حال اون پایین هم
اتفاق خاصی نمی‌افتاد

 

باید کفش ‌هام رو در بیارم؟

 

هر چی عشقت می‌کشه رو می‌تونی در بیاری

 

بیا تو
شام تقریبا آماده ست

 

یه نوشیدنی می‌خوای؟

 

دارم یه پارچ مارتینی تازه هم می‌زنم

 

یه آبجو، اگه داری

 

شنیدیم که ممکنه بیای

 

ولی مطمئن نبودیم

 

"من "رافائل"ام و اون هم "جوئل-
سلام-

 

اون هم "بری" هستش که اینجا کار می‌کنه

 

و ایشون هم "کِرِگ" هست

 

هاوک اینجاست؟-
یه دقیقه دیگه میاد پایین-

 

یه چند تا گیلاس می‌برم بیرون

 

قیافه ات به کشیش ها نمی‌خوره

 

!بیشتر شبیه هیزم شکن‌هایی

 

یا یه لزبین

 

یه هیزم شکن لزبین

 

کشیش نیستم

 

مددکار اجتماعی بالینی ام-
اوه، نه بابا؟-

 

ببخشید دیر اومدم، توی یه ایستگاه
اشتباه از کشتی پیاده شدم

 

سر خر رو کج کردی به سمت "میت رَک"؟
(جنگل سکس حد فاصل بین فایر آیلند تا چری گرو)

 

به این کفتار ها اهمیت نده

 

گاز نمی‌گیرن-
!معلومه که می‌گیریم-

 

سلام اسکیپی

 

سلام-
حسابی غافلگیر شدم-

 

خودت دعوتم کردی، یادته؟

 

گمونم مطمئن نبودم که پیشنهادم رو قبول کنی

 

خب، حالا چند وقته که همدیگه رو ندیدید؟

 

یه چند سالی هست

 

11سال

 

یه قانون کلی توی جزیره هست

 

فامیلی آدم ها رو ازشون نپرس

 

یا شغلشون رو

 

پسر های روسپی حساب نیستن ها

 

ببند بابا-
چرا؟ چرا نه؟-

 

مردم توی شهر خودشون خونه و
زندگی دارن که باید مراقبش باشن

 

و توی بعضی موارد، زن و بچه هم دارن

 

یعنی، ببین، اینجا بهشت گی ها ست

 

ولی وقتی شهر افسانه ای "اُز" رو
ترک کنیم و برگردیم

 

به هر گوشه و کنار ایالات متحده ی آمریکا

 

روبی اسلیپر ها مون در میاریم-
:و صداها مون رو کلفت تر می‌کنیم و می‌گیم-
(اشاره به داستان جادوگر شهر اُز)

 

اون "مِتس" ها چی پس؟
(بازیکن های بیسبال تیم نیویورک متس)

 

بازیکن های بیسبال کون های ردیفی دارن

 

!من خیلی سرحالم
(gayبازی با معانی)

 

هیس، هاوک از این کلمه متنفره

 

گی؟

 

هموسکشوال رو ترجیح می‌دم

 

چرا؟-
صحیح تره-

 

حداقل واسه من که اینطوره

 

هُمو" به لاتین یعنی مَرد، که من هستم"

 

و سکشوال (اهل سکس)، که این هم هستم

 

البته اگه بتونه شق کنه

 

هموسکشوال یه واژه و اصطلاح پزشکیه

 

به این اشاره داره که ما از
بیماری ای رنج می‌بریم

 

و به درمان نیاز داریم

 

من مراجعه کننده هایی دارم که به بخش
مراقبت های ویژه روانی ارجاع داده شده

 

و بهشون شوک الکتریکی داده بودن

 

حداقلش ما واژه ی گی رو خودمون
برای خودمون انتخاب کردیم

 

زنده باد انقلاب گی ها

 

دسر چی داریم، عشق من؟

 

کیک تویینکی

 

و بعدش می‌خوایم بریم بیرون

 

و چند تا همجنسگرا رو بُکُشیم

 

تو اهل سان‌فرانسیسکو هستی

 

میلک رو می‌شناختی؟

 

آره، همه می‌شناختن

 

...اون

 

اون نور امیدمون برای آینده ی بهتر بود

 

الان بر می‌گردم
عذر می‌خوام

 

اون باید بره پیش دکتر

 

خودت می‌تونی بهش بگی

 

این بساط کسشعر آهنگ های جاز
عتیقه رو جمع کنید

 

هاوک-
من خوبم-

 

...بذار من-
!گفتم خوبم-

 

ورم معده ناشی از مصرف الکل

 

اصلا تا حالا درباره ی جکسون حرف زده؟

 

کی؟

 

پسرش

 

هاوک درباره ی خانواده اش حرفی نمی‌زنه

 

فکر کنم عکس‌هاشون رو یه جایی نگه می‌داره

 

جکسون شش ماه پیش مُرد

 

در اثر اووردوز با هروئین

 

تو نمی‌دونستی، نه؟

 

معلومه که می‌دونستم

 

هی، کی آهنگ رو عوض کرد؟

 

کار من بود

 

...ببند و -
واسه چی این کار رو کردی؟-

 

چون می‌خوایم برقصیم

 

خیلی خب
پس یکی دو تا کون خوب می‌خوام

 

هوات رو دارم
هوات رو دارم

 

خیلی از روزنامه نگاران و دانشمندان
ادعا می‌کنن که بی‌طرف هستن
دانشگاه دولتی سان‌فرانسیسکو

 

اما آیا مواردی پیش نمیاد که

 

بی‌طرف بودن، راهی برای
پنهان کردن حقیقت باشه؟

 

هوم؟ کسی نیست؟

 

این همه توجهی که به دن وایت
میشه زیادی از حد شلوغ کاری نیست؟

 

با توجه به این واقعیت که

 

سیاه‌پوستان هر روز دارن کُشته می‌شن و

 

به زور یه خبری ازش می‌شنوید

 

موافقم

 

ولی تو داری بی طرفانه حرف می‌زنی

 

یا حقیقت رو بهمون می‌گی؟

 

حقیقت همینه

 

صادقانه بخوام بگم، دن وایت
هم قاتله و هم ترسو

 

هاروی لیاقتش بیشتر از اینا بود

 

هاروی؟! انگاری شما دوتا خیلی
با هم صمیمی بودید، نه؟

 

خیلی خب، خیلی خب

 

نه خدایی، دن وایت سرباز جنگ ویتنام بود

 

فکر کن به عنوان یه سرباز

 

یه آتش‌نشان، یه افسر پلیس

 

خدمت کنی و ببینی که زادگاهت

 

توسط هیپی ها و همجنس‌باز ها تصرف شده

 

آدام-
چیه؟-

 

دیگه تا همین‌جا کافیه

 

آخر هفته‌ی خوبی داشته باشید

 

جروم، می‌تونم باهات صحبت کنم؟

 

چند جلسه کلاس نیومدی

 

و هنوز میان‌ترمت رو تحویل ندادی

 

توی خونه همه چی مرتبه؟

 

چرا الان چیزی نگفتی؟

 

آدام رو می‌نشوندیش سر جاش

 

باید تا دوشنبه مقاله ات رو بهم بدی

 

میانسالی، ازدواج نکردی

 

اون هم توی سان‌فرانسیسکو

 

عذر می‌خوام ولی این گفت‌و‌گو

 

گستاخانه ست-
...و تو-

 

تو روت رو برگردوندی

 

و تو هم جواب سوالم رو ندادی

 

درباره ی خونه

 

کنجکاوم که بدونم چون هنوز لباس هایی که

 

چهارشنبه پوشیده بودی، تنته و

 

بی رودربایستی بگم، بوی گند می‌دی

 

می‌خوای درباره اش حرف بزنی؟

 

معذرت می‌خوام

 

!اما این گفت‌و‌گوی گستاخانه اییه

 

ترجمه و تنظیم : Esperanza
Telegram : @esperanzador

 

کیمبرلی-
من اینجام-

 

واسه ناهار یه چیزی درست کردم

 

تیم لافلین کیه؟

 

یکی از دوستان پدرت، چطور؟

 

از وقتی زنگ زده، خیلی توی خودتی

 

و هیچ‌وقت ندیدم در طول روز مشروب بخوری

 

گمون کنم یه چند تا از عادت های بد
پدرت رو به ارث بردم

 

خوشبختانه ترک کردن خانواده ام
یکی از اون‌ها نیست

 

مامان، خیلی وقت پیش، جکسون
درباره‌ی یه مردی گفته بود

 

ظاهرا توی کلبه‌مون توی عمارت اقامت داشته

 

خودش بود؟-
یادم نمیاد-

 

جکسون بهش می‌گفت دوستِ خاص بابا

 

پدرت دوستان زیادی داره

 

آدم خیلی محبوبیه

 

مامان، خواهش می‌کنم-
خواهش می‌کنی چی؟-

 

پدرت اینجا نیست کیمبرلی

 

من هستم

 

اصلا خبر داری چجوری جون می‌کَنم

 

تا صبح ها از تخت پاشم برم یه دوش بگیرم؟

 

اگه می‌خوای درباره ی رابطه پدرت

 

با آقای لافلین بدونی

 

باید از خودش بپرسی

 

البته اگه بتونی پیداش کنی

 

تعجب کردم که واسه شنا کردن جون داری

 

اونم بعد از دیشب-
هر روز شنا می‌کنم-

 

تازه می‌رم می‌دوم تا ثابت کنم

 

چی رو؟

 

فکر کنم اثبات این که هنوز زنده ام

 

سر کار می‌ری؟

 

مرخصی استعلاجی گرفتم

 

پاداش سال‌ها خدمات صادقانه و وفادارانه

 

به جماعت سیاست‌مدار-
که اینطور-

 

هی، خیلی خوشحالم که اینجایی

 

تو اصرار کردی بیام

 

!تو این‌جوری فکر کن-
یه چند دفعه ای تلفنی گفتی-

 

معمولا هم مست بودی

 

مست یا هشیار، جدی گفتم

 

و حالا که اینجایی

 

یه پیشنهاد کاری کوچولو واست دارم

 

چجور کاری؟

 

امشب بهت می‌گم. بعد از شام

 

یه خونه واسه خودمون داریم

 

بقیه پسر ها رو می‌فرستیم برن پی کارشون

 

من آشپزی می‌کنم

 

باورت بشه یا نه، اونم فقط به افتخار تو

 

بجنب-
هاوک-

 

بیا بریم بدویم. هوم؟

 

جزیره رو بهت نشون بدم

 

چیزهایی که توی بروشور درباره اش حرفی نزدن

 

باهات مسابقه می‌دم

 

!پس بهت هشدار می‌دم، من هوازی کار می‌کنم ها

 

!یوهوو، بجنب بیا

 

بجنب دیگه
چی‌شده؟ حالت خوبه؟

 

...نمی‌تونم... نمی‌تونم...نفسم

 

چی؟

 

شاید...شاید بهتره که بریم

 

نه، نه، نه، ببین حرف نزن

 

درست عین کلیسا

 

کجایی؟

 

چون حواست که اینجا نیست

 

ببخشید

 

که اینطور، ذهنت درگیر چیزیه

 

یا یه کسی

 

باز هم باید با این چیزها سر و کله بزنم؟

 

چند بار دیگه باید بهت بگم
معذرت می‌خوام؟ هان؟

 

حالا هم باز داری سیگار می‌کشی-
!معلومه-

 

عالی، خیلی هم عالی

 

می‌دونی برام اهمیتی نداره

 

که گهگاهی بری با غریبه سکس کنی

 

ولی تو بهم دروغ گفتی
مارکوس، اون هم تا چند ماه

 

باز هم اون اتفاق داره می‌افته؟-
نه بابا-

 

نه

 

دلیلش این نیست

 

نگران یکی از دانشجوهام هستم

 

امروز واسه تحسین کردن رفیقت
هاروی، بهش توهین کردن

 

...یه جوری درباره ی هاروی حرف نزن که انگار

 

و من هیچ‌کاری در مقابلش نکردم

 

گذاشتم اون اتفاق بیفته و
الان احساس مزخرفی دارم

 

و بخاطر همینه که کیرم

 

واست راست نمیشه. خیلی خب؟

 

و علاوه بر این فکر کنم بی‌خانمان هم هست

 

چرا بهش کمک نکردی؟

 

واسه اینکه شغل‌ام رو حفظ کنم

 

من توی یه دانشگاه دولتی کار می‌کنم

 

اصلا ذاتت همینه

 

هوی

 

تو از سرو کردن نوشیدنی ها
توی کافه و بار های گی

 

به بغل کردن و دلداری دادن
آدم ها توی کاسترو رسیدی

 

من توی دنیای واقعی کار و زندگی می‌کنم

 

می‌دونی امروز چیکار کردم؟

 

اسم چهار نفر دیگه رو به لیست نظارت
بر پیشگیری از خودکشی‌مون گذاشتم

 

اونم بخاطر کارهایی که دن وایت جاکش کرده

 

این چیز ها به اندازه کافی
واسه تو واقعی نیست؟

 

دو تا مرد سفیدپوست تیر خوردن و
دنیا دیگه به آخر رسید

 

!جانم؟
هاروی متحد ما بود

 

و من هم باید خفه خون بگیرم و هیچی نگم

 

و هر روز واسه به دست آوردن احترام تلاش کنم

 

مثل من که هر روز خدا واسه احترام داشتن
توی خونه ی خودم باید تلاش کنم؟

 

ای خدا

 

چی از جونم می‌خوای؟

 

سوال خوبیه

 

هر وقت جوابش رو پیدا کردی، خبرم کن

 

وقتی بعد از یک سال و نیم
...از زندان اومدم بیرون

 

ممنون

 

دنبال مارکوس و فرانکی تا سان‌فرانسیسکو رفتم

 

مدرک مشاوره ام رو گرفتم

 

و تصمیم گرفتم که زندگی کاملا
صادقانه ای داشته باشم

 

کاملا؟-
کاملا آشکار سازی کردم-

 

حتی پیش خانواده ام

 

!واست جن‌گیر خبر نکردن؟

 

مطمئنم مادرم هر روز برای
روح جاودانم دعا می‌کنه

 

ولی من خوشحالم

 

کم و بیش

 

تو چطور؟-
می‌گذرونم-

 

تا وقتی که هر جوری که می‌خوای، کرگ
بهت سرویس بده و تامینت کنه

 

به کرگ حسودی نکن

 

هاوک

 

خانواده ات در چه حالن؟

 

من به دردشون نمی‌خورم

 

من مراسم سیسمونی بچه کیمبرلی رو نابود کردم

 

...مست بودم و یهویی... خوردم به

 

خوردم به میز هدایای وامونده

 

...اون‌جوری که نگاهم کرد

 

من همیشه قهرمان زندگیش بودم

 

...اسکیپی

 

ما خیلی از فرصت ها رو از دست دادیم

 

مجبور نیستیم باز هم از دستش بدیم

 

من با یکی قرار می‌ذارم

 

خب؟

 

جدیده

 

...اسمش

 

اسمش "آرتور" ئه

 

شغل آرتور چیه؟

 

نخندی ها

 

قول می‌دی؟

 

شاعره

 

داری بهم می‌خندی-
نچ نچ-

 

داری... داری می‌خندی

 

نه

 

خیلی خب

 

اون کاری که می‌خواستی
راجع بهش حرف بزنی، چیه؟

 

بیا یه پیک دیگه بزنیم بعدش بهت توضیح می‌دم

 

نه-
آره-

 

می‌گم نه، هاوک

 

هاوک، من تو رو می‌شناسم، می‌گم نه

 

با کلی مصیبت و بدبختی من رو کشوندی اینجا

 

من اینجام

 

چی می‌خوای؟

 

هاوک

 

قضیه ی این خونه ست

 

می‌خوام سندش رو به اسم تو بزنم

 

!می‌خوای چیکار کنی؟

 

من که نمی‌‌گم به اینجا نقل مکان کنی

 

ولی می‌تونیم چند بار در سال
همدیگه رو اینجا ببینیم

 

می‌دونی، واسه جبران فرصت های از دست رفته

 

نمی‌تونی همینجوری بیای خونه ات رو بدی به من

 

چرا نمیشه، اسکیپی؟

 

تو داری با حقوق مددکاری
اجتماعی زندگی می‌کنی

 

شک دارم مال و اموالی داشته باشی

 

پس یه روزی، این خونه مال تو میشه

 

این می‌تونه کمک حال دوران پیری تو باشه

 

قصد داری خودت رو بُکُشی؟

 

نه بابا

 

چون اینجوری به نظر میاد-
...سر جدت-

 

...چی داری-
داری زندگیت رو جمع و جور می‌کنی-

 

چی؟ نه بابا

 

اینقدر شلوغش نکن

 

...ازت می‌خوام-
تو یه خانواده داری-

 

اون ها نیازی به این خونه ندارن

 

ای وای خدایا

 

وای خدایا، می‌خوای این
خونه رو ازشون پنهون کنی

 

چون توی جزیره ی فایر معروف گی ها ست

 

وای خدای من

 

زنت گفت نمی‌دونه کجا هستی

 

تو با لوسی حرف زدی؟-
"اسکیپی، بهت احتیاج دارم"-

 

تو با زنم حرف زدی؟-
همه ی خواسته ات یه امضا از من-

 

روی یه تیکه کاغذه که رازت رو بر ملا نکنه

 

و قصد داری همین‌طور راجع به خودت دروغ بگی

 

حتی وقتی مُردی-
تو رو خدا بیخیال شو-

 

و کِی می‌خوایم راجع به جکسون حرف بزنیم؟

 

!نه، حرف نزن

 

!حتی یه کلمه هم حرف نزن

 

می‌خوای بدونی توی وجود کرگ
چی دیدم که باهاش هستم؟

 

اون درباره ام قضاوت نمی‌کنه-
من قضاوتت نمی‌کنم-

 

تو فقط و فقط بلدی قضاوت کنی

 

همیشه همین بودی

 

تیمِ پرهیزکار، پاکدامن و مقدس خبر مرگت

 

حالا کجا داری می‌ری؟ میت رَک؟

 

!ما محلی ها بهش می‌گیم رَک

 

آره شاید آخرش سر از اونجا در بیارم

 

مطمئنم که نمی‌خوای بیای

 

با توجه به این‌که به چه
آدم مزخرفِ حق به جانب

 

حوصله سر بری تبدیل شدی

 

تنش ها در سان‌فرانسیسکو به علت

 

صدور حکم امروز در دادگاه
دن وایت، رو به افزایش است

 

در کاسترو، محله ای که

 

به واسطه ی نماینده‌ی مقتول، هاروی
میلک شناخته شد

 

اعضای جامعه ی همجنسگرایان امیدوار هستند که

 

عدالت در حق یکی از آنها اجرا شود

 

این حکم بسیار جدی و نگران کننده ای

 

برای حضور این مردان و زنان همجنسگرا

 

...در رستوران ها و بار ها ست

 

که می‌گویند این سطح از عجز و خشم

 

بیشتر از چیزی ست که تا حالا تجربه کرده اند

 

یه کم متاع ناب آوردم

 

خود خودشه

 

توی راه که دارم از اینجا
می‌رم به هاوک می‌گم

 

که داری ازش دزدی می‌کنی

 

!نه که چیز خاصی هم برای دزدیدن داره

 

خودشه؟

 

پسرش؟

 

آره

 

تو چیزی درباره اش نمی‌دونستی، مگه نه؟

 

پسرش، شبیه هاوک بود؟

 

کاملا فرق داشت

 

و کاملا هم شبیهش بود

 

تو دار بود و خود واقعیش رو پنهون می‌کرد

 

موادی که به هاوک دادی، خودت
می‌دونی که ممکن بود به کشتنش بدی

 

اگه خودم شب ها دو سه تا سکوباربیتال بهش ندم
(قرص آرام‌بخش)

 

خودش چهار یا پنج تا مصرف می‌کنه

 

واسه مصرف کوکائین هم همین بساطه

 

من حواسم به مقدار موجودی مواد
هست که باهاشون اوور دوز نکنه

 

پسره ی دوزاری آلت دست

 

دکتری، دارو شناسی
همه کاره ای

 

و بهترین شریک جنسی ای که تا حالا داشته

 

یا کم و بیش، خودش که اینطور می‌گه

 

هی کرگ
وقت جشن رقص عصره

 

کجایی؟

 

دارم سعی می‌کنم مراقبش باشم
تمام تلاشم رو می‌کنم

 

تو چه غلطی براش می‌کنی عوضی؟

 

لاین پابلو اسکوباری درست همونجاست

 

من هم یه لاین می‌خوام-
اصل جنسه-

 

داری می‌ری؟

 

!داره می‌ره

 

...هی، اسکیپ

 

!اوووف
!اسیرش شد رفت

 

اسکیپی

 

چیه؟

 

حالا دیگه از خودمونی

 

♫ found a cure, Ashford & Simpson ♫

 

جکسون و کیمبرلی، عمارت سال 1968

 

اکتبر سال 1978
اکنون افکار و احساساتم با خانواده ات و با جکسون تا بی‌نهایت همراه است. روحیه ی حساس و خلاقش بسیار آشکار و واضح بود. شاید اون خاص تر از اونی بود که بخواد توی این دنیا باشه. با عشق و دعای خیر، از طرف تیم

 

مرکز بهداشت بفرمایید

 

اون اینجا نیست

 

می‌تونی یه دقیقه پشت خط باشی؟

 

می‌تونم کمکت کنم؟

 

من... می‌تونم با یکی صحبت کنم؟

 

یه لحظه وایستا

 

آقای لافلین توی نیویورک هستن

 

یه سوال دیگه، چجور خدماتی

 

یا، مراجعه کننده های شما چه کسانی هستن؟

 

ما یک موسسه مردم نهاد هستیم

 

که خدمات اجتماعی رو در وهله اول برای
جامعه‌ی گی ها و لزبین ها تامین می‌کنیم

 

ببخشید من باید برم

 

عذر می‌خوام بابت تلفن

 

می‌تونم بپرسم موضوع چیه تا

 

بتونم شخص مناسبی رو برای
صحبت باهات پیدا کنم؟

 

مرکز بهداشت بفرمایید

 

!می‌خوام همین الان با یکی حرف بزنم

 

می‌دونم، متوجه ام

 

لطفا بنشین، سعی ام رو می‌کنم

 

مرکز بهداشت بفرمایید

 

تا هشت شب باز هستیم

 

♫ MacArthur Park, Donna Summer ♫

 

این حکم مضحک و مسخره ست

 

دن وایت به جرم قتل غیر عمد محکوم شد

 

مثل حکمی که شما ها توی
تصادف بزن در رویی می‌گیرید

 

من دیدم که گلوله های دن وایت چیکار کردن

 

اون قتل غیر عمد نبود
!قتل عمد بود

 

خارج از بار ها، به سمت خیابان ها

 

خارج از بار ها، به سمت خیابان ها
کلیو جونز، فعال اجتماعی حقوق همجنسگرایان

 

خارج از بار ها، به سمت خیابان ها

 

خارج از بار ها، به سمت خیابان ها

 

خارج از بار ها، به سمت خیابان ها

 

خارج از بار ها، به سمت خیابان ها

 

فرانکی

 

تو اینجا چیکار می‌کنی؟-
اومدم ببرمت خونه-

 

من هم با بقیه دارم می‌رم مرکز شهر

 

اونجا پُر از پلیسه

 

اوضاع می‌تونه خطرناک بشه-
آره، پس بذار خطرناک بشه-

 

فردا تولد هارویه

 

تولدت مبارک، هاروی-
عزیزم، عزیزم، عزیزم-

 

خوب چشمهات رو باز کن حقیقت رو ببین
این مبارزه واسه سفید‌پوست‌ ها ست

 

اگه بی برنامه و نقشه بری اون بیرون

 

فکر می‌کنی اون‌ها اول از
همه یقه ی کی رو می‌گیرن؟

 

خیلی وقته این بحث رو داریم کشش می‌دیم

 

یعنی چی؟

 

الان وقتش نیست

 

منظورت چیه؟

 

وقتی داری صورتت رو اصلاح می‌کنی
اصلا یه نگاه توی آیینه می‌اندازی؟

 

چون یه خبری واست دارم

 

جنابعالی یه مرد سن و سال دار
سیاه‌پوست همجنسگرا هستی

 

"بعدش همه توی بار "الفنت واک
دور هم جمع میشن

 

اگه تا اون موقع تخمش رو داشتی تشریف بیار

 

خودت رو قاطی این گوه کاری ها نکن

 

اون ها ارزشش رو ندارن

 

!ما خواهان عدالت هستیم

 

جروم

 

عدالت برای هاروی میلک

 

علفی چیزی نریزی رو فرش

 

می‌تونی لیسش بزنی-
!این هم نتیجه کار غیر حرفه ای-

 

اسکیپی، بالاخره اومدی

 

کجا بودی؟

 

تو من رو توی کلوب ول کردی رفتی

 

کرگ گفت با یکی رفتی خونه اش

 

دروغه

 

دروغه

 

خیلی خب، فکر کنم اشتباه کردم

 

هی، هی، هی

 

هی، هی-
!حالا بخورش-

 

بچه ها، هی، بی خیال

 

بچه ها، تمومش کنید، تمومش کنید

 

هی هی هی هی هی هی هی هی

 

هی هی هی هی هی

 

آره

 

آره

 

بجنب

 

بجنب

 

کجا داری می‌ری؟

 

خودت می‌دونی کجا دارم می‌رم

 

اسکیپی

 

خواهش می‌کنم، به خاطر من این کار رو بُکن

 

ازت می‌خوام من رو بُکنی-
آره؟-

 

اسکیپی

 

...آه، بجنب دیگه، می‌خوام همین الان

 

بُکنی توش

 

بجنب
واسه من شق کن لامصب

 

واسه من شق کن

 

تحمل کن

 

پیشم می‌مونی؟

 

پیشم بمون

 

...می‌خوام بُکنی توش

 

و می‌خوام من رو بُکنی

 

آره، خودشه

 

چیه؟

 

تو چه غلطی کردی؟

 

می‌خواستم ببینمش

 

چه غلطی کردی؟

 

می‌خواستم تو رو بشناسم
می‌خواستم ببینمش

 

من فقط می‌خواستم... فقط می‌خواستم ببینمش

 

هیچ حقی نداشتی این کار رو بکنی جاکش

 

تیکه تیکه ات می‌کنم کثافت

 

بس کن، بس کن-
دست کثیفت رو به پسرم نزن-

 

هاوک-
دستت به پسرم نخوره-

 

!عوضی جاکش

 

ریدم تو این عکس

 

پسرکم

 

پسر کوچولوم

 

اون مُرده

 

هیس هیس

 

وای خدایا، لعنتی-
آروم باش-

 

اسکیپی، پسرم مُرده

 

...اون

 

ای خدا

 

اسکیپی، پسرم مُرده

 

اون مُرده-
متاسفم، می‌دونم-

 

بذار بمیرم-
نه-

 

خواهش می‌کنم، بذار بمیرم-
نه هاوک، نمی‌تونم این کار رو بکنم-

 

نمی‌تونم

 

هییس

 

!ما خواهان عدالت هستیم
!ما خواهان عدالت هستیم

 

!ما خواهان عدالت هستیم
!ما خواهان عدالت هستیم

 

!پلیس ها از کاسترو برن بیرون
!پلیس ها از کاسترو برن بیرون

 

!پلیس ها از کاسترو برن بیرون
!پلیس ها از کاسترو برن بیرون

 

!پلیس ها از کاسترو برن بیرون
!پلیس ها از کاسترو برن بیرون

 

!پلیس های عوضی از کاسترو برن بیرون

 

!پلیس های عوضی از کاسترو برن بیرون

 

...پلیس های عوضی-
می‌خوای خودت رو به کشتن بدی؟-

 

!بجنب ببینم

 

بار الفنت واک
بار همجنسگرایان در سان‌فرانسیسکو که اتفاقاتی)
(شبیه به اعتراضات خیابانی استون والِ نیویورک را در تاریخ21 مِی 1979 رقم زد

 

بتمرگ ببینم

 

ویسکی ساده بدون یخ

 

فرانکی کجاست؟

 

جلوی ساختمان شهرداری از هم جدا شدیم

 

اون کویین رو که تیکه و پاره اش می‌کنن

 

همین رو بگو واقعا
ما با هم زندگی می‌کنیم

 

یه پارچه ی تمیز بهم بده

 

بیا

 

تکون نخور

 

!آیییی

 

!آی

 

بیا بگیر

 

فقط یه قلپ

 

تو چته؟ هان؟

 

توی کوچه خیابون پلاسی

 

بهتر از اینه که بتمرگم توی خونه ضجه بزنم

 

نتونستم اون همه سوال پرسیدن ها و

 

زیر نظر گرفتن ها رو تحمل کنم

 

واسه همین هم بهشون گفتم که گی ام

 

گفتمش
درست تو روی بابام

 

می‌دونی، اگه مامانم بینمون واینستاده بود

 

فکر کنم پدرم حتما من رو می‌کُشت

 

من می‌خواستم به پدرم
...تا قبل از مرگش بگم ولی

 

نتونستم

 

پسر، نسل شما

 

شماها می‌ترسید حقیقت رو بگید

 

...من فقط
من نمی‌تونم اینجوری زندگی کنم

 

نمی‌کنم

 

گوش کن ببینم

 

من می‌خواستم بنویسم، دِین‌ام رو
به جامعه ی سیاه‌پوستان ادا کنم

 

و فرانکی رو هم می‌خواستم
جفتش رو می‌خواستم

 

شاید توی خیابون ها واسه حق و حقوق
همجنسگراها راهپیمایی نکرده باشم

 

اما بیست ساله که عاشق یه مَردی هستم

 

و پای عواقبش هم موندم

 

...اصلا حالیت میشه چه دل و جرئتی باید

 

چه خبره

 

بجنب،بجنب، راه بیفت

 

هوی

 

!مارکوس

 

!ولش کن

 

ترجمه و تنظیم : Esperanza
Telegram : @esperanzador

 

کیمبرلی، یه چیزهایی درمورد پدرت هست که

 

من ازش سر در نمیارم

 

ولی عاشق زندگی ای هستم که با هم ساختیم

 

واسه همین هم کاری رو
کردم که به زن های نسل من

 

یاد داده شده بود که توی این شرایط انجام بدن

 

چشمهام رو توی چیزی که
نمی‌خواستم ببینم، بستم

 

تو و پدرت خیلی با هم صمیمی بودید

 

همیشه جکسون رو مال خودم می‌دونستم

 

پسر عزیزم

 

شاید کار درستی نبود

 

مامان، اگه بچه پسر شد

 

"دوست دارم اسمش رو بذارم "جک

 

اشکالی نداره؟

 

فکر می‌کنم خیلی کار خوبی می‌کنی

 

همه ی راه ها رو برای رهایی
از اعتیادش امتحان کردم

 

روان درمانی، متادون

 

گروه درمانی معتادهای گمنام

 

هر بار فکر می‌کردیم راه درست رو پیدا کردیم

 

...می‌دونی، اون

 

پاک می‌موند

 

واسه موسیقی اش، نوشتنش و آینده اش
شور و شوق داشت و هیجان زده بود

 

و بعدش دوباره غیبش می‌زد

 

و با حال خراب بر می‌گشت

 

"ببخشید، قول می‌دم دیگه مصرف نکنم"

 

ولی به الکل دست نمی‌زد

 

می‌خوای بدونی چرا؟

 

چون من این کار رو می‌کردم

 

و چیزی که بیشتر از همه
می‌خواست، این بود که شبیه من نشه

 

هاوک، ما نمی‌دونیم آدم‌ها
واسه چی معتاد می‌شن

 

اون می‌دونست

 

اون همیشه می‌دونست که من
درباره ی همه چی دروغ می‌گم

 

باشه

 

باشه، تو دروغ گفتی

 

ولی تو درباره ی همه چیز دروغ نگفتی

 

دوستش داشتی؟

 

خیلی زیاد-
و اون عشق واقعی بود-

 

زنت و دخترت عاشقت هستن

 

واقعیت اینه

 

هاوک، اینقدر سعی نکن خودت رو به کشتن بدی

 

خانواده ات بهت احتیاج دارن

 

تو احتیاجی بهم نداری، اسکیپی؟

 

من تو رو دارم

 

پلیس های جاکش فاسد

 

نشون هاشون رو ازشون گرفتن

 

اون ها فقط اومدن که درگیری راه بندازن

 

تو خوبی؟-
خوبم-

 

خوب، حالا دیگه می‌دونن-
چی رو می‌دونن؟-

 

دیگه قرار نیست یه گوشه بشینیم و تحمل کنیم

 

خیلی تو دل برو هستی ها

 

بعد از نیمه شبه

 

تولد هارویه

 

!به افتخار هاروی-
به افتخار هاروی-

 

!به افتخار هاروی-
به افتخار هاروی-

 

!به افتخار هاروی-
به افتخار هاروی-

 

شب ویران‌گری بود

 

همجنسگراهای خشمگین به
ساختمان شهرداری حمله کرده

 

و ماشین های پلیس را به آتش کشیدند

 

و سپس، پلیس انتقامش را از یک
بار در محله ی کاسترو گرفت

 

این آشوب به مدت شش ساعت به طول انجامید

 

...از ساختمان شهرداری فراتر رفته

 

ما فکر می‌کنیم که آزادیمون رو بدست آوردیم

 

که ما از دست اون‌ها آزاد هستیم

 

و بعدش یه اتفاقی مثل این می‌افته

 

و تو می‌فهمی که

 

جون و زندگی ما برای خیلی از
آدم‌های این کشور پشیزی، ارزش نداره

 

متاسفیم که داری می‌ری

 

خب راستش توی خونه منتظرم هستن

 

فکر می‌کنم هاوک عملکردش بهتر میشه

 

یا حداقل سعی اش رو می‌کنه

 

ما حواسمون بهش هست

 

شاید نباید اینقدر اهمیت بدم

 

عزیز دل من

 

آدم‌هایی هستن که بخوان بگن

 

اگه می‌خوای خوشحال و خوشبخت"
"باشی، باید ازش بگذری

 

و حق با اون‌هاست

 

و در عین حال می‌تونه احمقانه ترین

 

چیزی باشه که کسی تا به حال بهت گفته

 

فقط یه کم دیگه

 

فقط یه ذره اش سر حالم می‌کنه

 

کجا داری می‌ری؟-
بیرون منتظرت می‌مونم-

 

تا کِشتی همراهیت می‌کنم

 

هیچ تاثیری روی تو نداشت

 

هر چیزی که دیشب گفتیم

 

هر مصیبتی که کشیدیم

 

من چمه؟

 

اسکیپی، نه-
من چه مرگمه؟-

 

قضیه درباره ی تو نیست

 

چرا نمی‌تونم هر چیزی که می‌گی رو باور نکنم؟

 

اگه این چیزیه که می‌خوای، خیلی خب

 

اگه می‌خوای بمیری، بفرما، برو گمشو بمیر

 

زنت و دخترت

 

قبلا یه پسر و یه برادر خاک کردن

 

و حالا قراره تو رو هم دفن کنن

 

ولی تو به یه ورت هم نیست چون
!خبر مرگت خیلی خودخواهی

 

این‌همه وقت رو حروم کردم

 

زندگیم رو واسه تو حروم کردم

 

نرو-
نه-

 

نرو، نه، خواهش می‌کنم-
هاوک، دیگه کاری باهات ندارم-

 

دیگه ازت دل کَندم

 

اسکیپی

 

خیلی خب

 

برو، از اینجا برو

 

فقط پاشو برو، باشه؟

 

!برو، گمشو برو دیگه

 

لعنتی

 

الو

 

بابایی ام

 

سلام-
سلام-

 

حالت خوبه؟

 

خوبم

 

تو چطوری؟

 

خوبم

 

بابایی، دلم برات تنگ شده

 

ما دلمون برات تنگ شده

 

...عزیز دلم

 

دارم میام خونه

 

باشه-
باشه پس-

 

به مادرت می‌گی؟

 

معلومه که می‌گم

 

خیلی چیز ها واسه گفتن داریم

 

می‌دونم

 

آقای فولر

 

متاسفانه تیم دوباره تشنج کرد

 

منظورتون چیه؟ حالش خیلی بده؟

 

شدید بود اما تونستن نجاتش بدن

 

الان توی اتاقشه

 

ممنون

 

مترجم : Esperanza
Telegram : @esperanzador